سلام
هرگز فرصت گفتن " دوستت دارم " را به فرزندمان از دست ندهیم ...
دوستت دارم پـــــرهامم
چیزی به تولد 5 سالگی پرهام نمونده ... این روزها خیلی بیشتر از قبل به گذشته و آینده پرهام فکر میکنم ... به روزهایی که تازه راه افتاده بود ... تازه حرف میزد و وقتی برای اولین بار کلمه مامان رو گفت چه حسی بهم دست
داد ... شیرینی اون روزها هرگز فراموش شدنی نیست و این شیرینی و این احساس خوب مادر شدن رو مدیون این فرشته هستم ...
به اینکه امسال داره میره به پیش دبستانی و باید خیلی بیشتر از قبل باهاش باشم و ...
بگذریم ...
قبل از تولد پرهام چند مطلب که احساس کردم نوشتن و گفتن اونها خالی از احساس و لطف نیست رو دوست داشتم به دوستای مجازی پرهام بگم و به خاطرات مکتوب خودش اضافه کنم .
لطفا بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .
1
خرداد 91 جشن پایان سال این دوره از کلاسهای بچه ها برگزار شد که از نزدیک
شاهد آموخته های فرشته هامون بودیم و چه قدر جالب بود این هماهنگی بچه های
4 ساله که حتی فکرش رو هم نمیتونستم بکنم که این فرشته ها به این زیبایی
میتونن با هم هماهنگ بشن و شعر و سرود و نمایش حتی به زبون انگلیسی اجرا
کنن ...
پیشاپیش تولد پرهام جونم مبارک
ای جاااااااانم آدم برفی شو ببین چه خوشکله
با پست جدیدت خیلی زیاد حال کردم.این که میبینم پرهامی داریم که اینقدر خلاقه به خودم میبالم.دوستش دارم زیاد و دوستت دارم زیاد که برای به ثمر نشستن گل وجودش اینقدر تلاش میکنی.
تولد پرگلی جونمم مبارک باشه پیشاپیش
الهام جان عالی بود.آفرین به پرهام با این همه ذوق و سلیقه و آفرین به تو با این جملات زیبای آخر پستت.امیدوارم همیشه ساد و موفق و سالم و سرحال باشید.