پرهام جون
فرشته زمینی مامانش
7 مرداد 1386
ساعت 8:50 صبح ،
تو بیمارستان مادران تهران
به دنیا اومد ...
تا زمانی که
خوندن و نوشتن یاد بگیره ،
مامانی خاطراتش رو ثبت میکنه
و بعد از اون خود پرهامی ...
همیشه ...
همه جا ...
همه جوره ...
عاشقتم عزیز دل مامان اِلـــی
ادامه...
سلام به پرهام شیرین و مامان الهامش.زیاد منتظرمون نذارید.
سلام. چشششششششششم
[ بدون نام ]
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 ساعت 03:05 ق.ظ
پرهام جان، انشالله که تو صد سالگی این وبلاگ رو به نوه و نتیجه هات نشون بدی و با افتخار در مورد نویسنده که احتمالا مادرت باشه داستان تعریف کنی. امیدوارم سالهای سال سایه اش بالا سرت باشه سرفراز باشی
سلام الهام جون خیلی کاره جالبیه عزیزم پرهام کوچولو رو ببوس
سلام مهناز جون
مرسی عزیزم
بووووووووس:-*
سلام خاله الهام
بعد خوش آمد گویی ...
پرهام جونم !خوشحال میشم که تو لیست دوستام باشی
سلام به نوژا جوجه و مامان جونش!
ما هم خوشحال میشیم!(پرهام جوجه و مامان الی)
امیدوارم که راهی که شروع کردی تا آخرش با انرژی بری.
سعی خودمو میکنم
سلام
چه پسر نازی داری الهام . اگه با تبادل لینک موافقی خبرم کن
سلام لیلا جان!
نظر لطفت عریرم!
چرا مخالف باشم؟!!
سلام
بلاگ شما رو به دوستان گوناگون اضافه کردم
ولی فکر نمی کنید لوگوی گوناگون رو خیلی جای پرتی گذاشتید؟!
پیروز باشید
سلام.ممنونم!
حتمآ جای مناسبی براش انتخاب میکنم!
مرسی از راهنماییتون
سلام.خیلی کار خوبیه.هنوز دیر نشده
سلام
امیدوار شدم
سلام به پرهام شیرین و مامان الهامش.زیاد منتظرمون نذارید.
سلام.
چشششششششششم
پرهام جان،
انشالله که تو صد سالگی این وبلاگ رو به نوه و نتیجه هات نشون بدی و با افتخار در مورد نویسنده که احتمالا مادرت باشه داستان تعریف کنی.
امیدوارم سالهای سال سایه اش بالا سرت باشه
سرفراز باشی
سلام
ممنونم که به وبلاگ من اومدید
چه ایده جالبی
راستی تولدش هم مبارک باشه
harekate jalebiye.....khosh be hale parham ke..........
سلام.الهام ما منتظریم تا هر چه زودتر شروع کنی.بجنب